چالش های خواندن

 

دکتر مهدی شقاقی، استادیار گروه علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه شهید بهشتی در یادداشتی با عنوان «چالش‎های خواندن» به‌مناسبت ۲۴ آبان روز کتاب  و هفته کتاب‌خوانی درباره اهمیت خواندن و چالش های پیش رو نوشت.

 

به گزارش روابط عمومی کمیسیون ملی یونسکو-ایران، در یادداشت دکتر مهدی شقاقی آمده است: در ابتدا باید عرض کنم که چالش‎های خواندن، فرهنگی و سیاسی است نه فناورانه. این مهم‎ترین نکته‎ای است که فرانک فوردی در سرتاسر کتاب «قدرت خواندن» بدان اشاره می‎کند و من این را از وی پذیرفته‎ام. از همان زمان که افلاطون در رسالات خود از جمله «جمهور» در بارۀ خواندن سخن گفت، آن را «فارماکوس» نامید که هم به معنای زهر است، هم به معنای پادزهر! وی آشکارا اشاره می‎کرد که خواندن شمشیری دو لبه است و باید از آن هراسید زیرا افکار مسموم با آن سریع‎تر اشاعه می‎یابند.

 

خردمندان و نیاموختگان

در همان زمان بودن که خوانندگان به دو گروه «خردمندان» و «نیاموختگان» تقسیم می‎شدند و خواندن گروه اول صواب و گروه دوم ناصواب دانسته می‎شد. از آن به بعد، اندیشمندانی چون سنکا و برکابی ریچ و امثال آن، با ترویج گفتمان افزونگی اطلاعات این هراس را در دل‎ها ایجاد می‎کردند که هر کتابی را نباید و نشاید خواند. اندیشمندانی وابسته به کلیسا نیز بودند که تقدس کتاب را تا حدی بالا می‎بردند که دسترسی فرهنگی به آن را مقید می‎نمود. مثلاً گروهی به نام دومینی‎کن‎ها یا سگ‎های شکاری خداوند، در انسان‎های عادی یارای خواندن و فهم کتاب مقدس نمی‎دیدند و هیچ تفسیری از آن متن را غیر از تفسیر رسمی کلیسا، برنمی‎تافتند. اما از وقتی که مردم در اروپا شروع به بازخوانی هویت فرهنگ باستانی خود کردند و آثار متقدمانی چون ارسطو را مجدداً خواندند و تفسیر کردند، دلشوره و اضطراب در باب خواندن دوباره آغاز شد و صاحبان قدرت، خواندن را راهی برای ارجحیت یافتن سنت‎های باستانی نسبت به متن مقدس و به چالش کشیده شدن نظم اخلاقی غالب می‎دانستند.

 

وادی حیرت

در عصر روشنگری، علمای وابسته به کلیسا عموماً وحشت داشتند که حواس مردم به وعده‎های روشنگری پرت شود و رمان را متهم ردیف اول این هواس‎پرتی تلقی می‎کردند. در همان زمان بود که گفتمانی را شکل دادند با عنوان گفتمان «خواندن بی مرشد به مثابه حیرت»؛ یعنی اگر کسی بدون راهنما و مرشد شروع به خواندن کند، در وادی حیرت گرفتار خواهد شد. تضاد علایق در خواندن شدت گرفت و دو جبهه در برابر هم قرار گرفتند: خواندن به‎عنوان ابزار آگاهی مردم و خواندن در مقام ابزار همنوایی و تمکین در برابر نظم اخلاقی و اجتماعی موجود.

 

آمادگی برای نظم

اما در عصر مدرن، کتابخوانی ابزار منضبط‌کردن افراد در نظر گرفته شده است. در واقع، خواندن همچون روشی دانسته شده که رفتارها، کنش‎ها، منش، و خلقیات یک نفر را بسازد و او را آماده و مهیای نظم موجود کند. لذا در خواندن انضباطی، هر خواندنی نمی‎تواند به هنجار تلقی شود. به همین دلیل، برای جلوگیری از خواندن‎های نابه‎هنجار، این بار گفتمان‎های پزشکی حول آن شکل گرفت که از جملۀ آن‎ها «اعتیاد به مصرب کتاب‎های کم‎مایه و سبک»، «کتاب‌شیفتگی»، «کرم کتاب»، «اعتیاد به کتاب»، «فرسودگی مطالعاتی»، «فردگرایی و افسردگی» و امروزه «اعتیاد به اینترنت» و «اعتیاد به شبکه‎های اجتماعی» است.

همۀ این مکانیسم‎ها از یک سنخ هستند. همۀ آنها مکانیسم‎هایی برای به‎هنجار کردن خواندن با نظم موجود است و نوعی ترس از خواندن است که پای سیاست را به عرصۀ خواندن باز می‎کند و آن را تبدیل به کنشی فرهنگی سیاسی می‎نمایند. پس تا موانع فرهنگی و سیاسی خواندن برداشته نشود، و تا آن زمان که خواندن دارای منش فرهنگی، خودآموزی، خودآیینی و استقلال نگردد، هر گونه توسعۀ تکنولوژیک به کتاب‎خوان شدن مردم نخواهد انجامید و افراد به خواندن‎هایی در محیط‎های مختلف مثل فضای مجازی روی خواهند آورد که در ید قدرت آن‎ها باشد و استقلال آن‎ها را تضمین کند.

مطلب قبلی

دسترسی به مراقبت‌های دیابت

مطلب بعدی

درباره هنر اسلامی بیشتر بدانید