قدمی برای تماشای خورشید فرهنگ

تماشای خورشید عنوان برنامه ای است که هرسال با رویکرد بزرگداشت اهالی فرهنگ، اندیشمندان و پژوهشگران حوزه ادب، هنر و فرهنگ از سوی کمیسیون ملی یونسکو-ایران برگزار می شود.

معرفی و گرامیداشت شخصیت­‌ها و مفاخر برجسته و تاثیرگذار در عرصه­‌های آموزش؛ علم و فرهنگ در هر کشوری؛ به مثابه  الگوسازی و هنجارسازی هدفمند برای پیشرفت و توسعه پایدار و متوازن  آن سرزمین تلقی می‌شود.

این رویکرد از میانه دهه ۱۹۸۰ میلادی در دستور کار سازمان جهانی یونسکو قرار گرفت که بر بنیاد آن گرامیداشت شخصیت­‌ها و رویدادهای کشورهای عضو، بستری پویا جهت اشتراک گذاری دانش، احترام به مفاخر کشورها، ترویج صلح و دوستی و پاسداشت فرهنگ و هنر ملت­های مختلف جهان است.

از این منظر کمیسیون ملی یونسکو در طول این سال‌ها با تلاش پی‌گیر موفق شد تا ۳۹ شخصیت و رویداد را در فهرست جهانی مشاهیر یونسکو بگنجاند که از این حیث در رتبه­‌های برتر جهانی قرار داریم.

اما در کنار معرفی، ترویج و گرامیداشت مشاهیر جهانی، اقدام شایسته دیگری که در طول سه سال اخیر برنامه‌ریزی و هدف گزاری شد موضوع «تماشای خورشید» است.

این رویکرد و نگرش در طول سه سال  اخیر نقش تاثیرگذاری را در فرهنگ‌سازی و تقویت نگرش درون­زا و هویت‌بخش در کشور ایفا کرده است.

در واقع کمیسیون ملی یونسکو با پیوند میان جایگاه و عظمت مشاهیر تاریخی و مشاهیر معاصر که در کاربست  مفهوم «تماشای خورشید» جلوه‌گر شده است، در صدد است تا ریسمان و پیوستگی تاریخی و هویتی را با هدف تقویت نگرش بومی و ملی ایرانی در مسیر توسعه و آبادانی کشور در حوزه‌های سه‌گانه علم و آموزش و فرهنگ، ترویج و تسهیل کند.

تاکنون پنج برنامه با رویکرد تماشای خورشید از سوی کمیسیون ملی یونسکو- ایران برای سه تن از بزرگان عرصه فرهنگ و هنر برگزار شده و نکوداشت های دیگر نیز در دست اقدام است:

تماشای خورشید اول : استاد محمد علی موحد در سال ۱۳۹۷

تماشای خورشید دوم : استاد یدالله کابلی خوانساری ۱۳۹۸

تماشای خورشید سوم : استاد مهدی محقق ۱۳۹۹

تماشای خورشید چهارم: پروفسور یوسف ثبوتی ۱۴۰۰

تماشای خورشید پنجم: استاد عبدالمجید ارفعی ۱۴۰۱

تماشای اول؛ استاد محمد علی موحد

محمدعلی موحد یکی از بزرگان عرصه ادب و هنر است که کمیسیون ملی یونسکو- ایران مفتخر به برگزاری تماشای خورشید برای این باغبان مثنوی و پیر پاینده ادب و عرفان بوده است.

محمد‌علی موحد، مورخ و پژوهشگر تاریخ و فرهنگ ایران و مصحح نامدار، در سال ۱۳۰۲ در شهر تبریز دیده به جهان گشود.

محمدعلی موحد، حقوقدان و عضو پیوسته فرهنگستان زبان وادب فارسی، تاریخ‌نگار و عرفان‌پژوه است که در طول زندگی خویش همواره مشغول تحقیق، تألیف و ترجمه بوده و آثار شاخصی از خود به‌یادگار گذاشته‌ است که بی‌‌شک مهم‌ترین آن‌‌ها تحقیق در متون عرفانی، به‌ویژه چاپ انتقادی مقالات شمس تبریزی است. همچنین کتاب ارجنامه محمدعلی موحد به نام «با قافله شوق» دربرگیرنده مجموعه مقالاتی از دوستان، همکاران و شاگردان وی درباره زندگی و آثار موحد، در دانشگاه تبریز توسط محمد طاهری خسروشاهی، از محققان حوزه ادبیات فارسی در آذربایجان، تدوین و منتشر شده است. موحد از جمله عرفان‌پژوهانی است که مدفون بودن شمس تبریزی در خوی را به‌دلیل وجود مقبره‌های با یک مناره در خارج از شهر خوی که از آغاز سده پانزدهم میلادی به «مناره شمس تبریزی» معروف بوده، معتبر می‌داند.

از جمله آثار دکتر موحد می‌توان به کتاب‌های زیر اشاره کرد:

حدیقه‌الحقیقه،‌ از ابوالفتح محمدبن شیخ‌الاسلام احمد جام (ژنده‌پیل) ‌(تصحیح و تعلیق)، ‌تهران:‌ بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۳.

سفرنامه ابن بطوطه (ترجمه)،‌ تهران: علمی و فرهنگی، ‌۱۳۶۱

خزران از آرتور کستلر (ترجمه)،‌ تهران: انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۱

سلوک‌الملوک از فضل‌ا… روزبهان خنجی (تصحیح و تعلیق)، انتشارات خوارزمی ۱۳۶۲

چهار مقاله درباره آزادی از آیزایابرلین (ترجمه)،‌ تهران: انتشارات خوارزمی، (برنده جایزه کتاب سال) ۱۳۶۹

مقالات شمس تبریزی (تصحیح و تعلیق)، تهران: انتشارات خوارزمی، (برنده جایزه کتاب سال) ۱۳۶۹.

خمی از شراب ربانی،‌ گزیده مقالات شمس (تصحیح و تعلیق) تهران، ‌سخن، ‌۱۳۷۳

اصطرلاب حق، گزیده فیه‌مافیه (تصحیح و تعلیق)،‌ تهران: سخن، ‌۱۳۷۵

ابن‌بطوطه (تالیف)،‌ تهران: طرح نو، ۱۳۷۸.

شمس تبریزی (تالیف)،‌ تهران: طرح نو، ‌۱۳۷۹

در هوای حق و عدالت (تالیف)،‌ تهران: نشر کارنامه، (برنده جایزه اندیشه)،‌۱۳۸۴

فصوص‌الحکم، ابن عربی (ترجمه و تعلیق)،‌ تهران، نشر کارنامه، ‌۱۳۸۵.

کلام استاد 

یونسکو یک بار از اول راه به مناسبت ترجمه ابن بطوطه در چشم عنایت در من نگریست و آن شصت و چند سال پیش بود.  یونسکو بار دیگر در آخر راه زندگی مرا به نواخت خود مفتخر ساخته است.

شیخ عطار مقدمه‌ای در تذکره الاولیاء دارد و من آن را نشان دهنده حال خود می‌دانم. من نیز به تبعیت از عطار خود را به فتراک بزرگان بستم. چه خوب کردم اگر از فخر و شرف و منزلتی که هیچ لیاقت آن را نداشتم، برخوردار شدم. اگر گوشه چشمی به من دارند از این معامله است که خود را به فتراک شمس و مولانا بستم.

من این مایه تحسین و ترغیب را به ریش نمی‌گیرم و امر به من مشتبه نمی‌شود. خودم را بهتر از دیگران می‌شناسم. به قول خاقانی هیچ اگر سایه پذیرد منم آن سایه هیچ. وقتی از حقیقت مراسم بزرگداشت آگاه شدم که کار از کار گذشته بود و تن به قضا دادم.

گفتار درباره استاد

حجت‌الله ایوبی، دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو- ایران

ما نیازمند شناخت هر چه بیشتر این مرد بزرگ هستیم. من همواره از تمام دانشجویان خود می‌خواهم که به دیدار استاد موحد بروند چراکه اگر می‌خواهید ایران را ببینید باید به سراغ استاد موحد بروید و اگر می خواهید اسلام را بشناسید، از منویات و افکار استاد موحد بهره‌گیری کنید.

هانری دوفوشه کور، این پیر دیار غرب، مقالات شمس تبریزی را به زیباترین شکل ممکن به زبان فرانسه ترجمه کرده است و نام این اثر هنری را «در جستجوی گوهر» گذاشته است که به واقع و به معنا درست‌ترین عنوان را برای این کتاب برگزیده است. این اثر ویژه در شرایط کنونی که دنیا در حال مخدوش کردن و تخریب چهره اسلام و ایران است می‌تواند به درستی پیام دیار شرق را به غرب برساند؛ چراکه ۳۲۶ فراز از شمس تبریزی به شکل هوشمندانه‌ای توسط این استاد فرانسوی ترجمه شده و ۸۰ صفحه آخر این کتاب به فهم واژگان شمس تبریزی و مولانا اختصاص پیدا کرده است.

این کتاب زحمات دکتر موحد را در غرب به‌درستی معرفی می‌کند و مفهوم حضور معنوی ایشان را به جهانیان نشان می‌دهد. در واقع باید گفت چهره‌ای که از ایران دیده می‌شود بعد از این کتاب زیباتر خواهد شد.

احمد جلالی، سفیر ایران در یونسکو

وقتی آثار استاد موحد را مرور می‌کنم، در تنهایی‌های خودم دلم می‌خواهد برای حرز سینه‌ی این مرد آیه‌ی نور را بنویسم و تلاوت کنم. گویا موحد را فرستادند تا میراث اندیشگی مولانا را از بند تفسیر‌های ناهموار برهانند و کیست که نداند به یمن دقت و زحمت موحد بود که صورت متقنی از مقالات شمس در اختیار ما قرار گرفت.

استاد موحد میراث مولانا را از تفسیر‌های ناهموار رهایی می‌بخشد. درست است که به فصوص الحکم می‌توان نقد نوشت، اما درست نیست مولانا را نسخه فارسی فصوص الحکم بدانیم. تلاش‌های این استاد فصل‌های حکمت شد. مولانا نه تنها به زبان فارسی بلکه به تمام جهان می‌رسد. ما در این نسل می‌گوییم خنک نسلی که موحد را یافت. شمس گفته بود از برکات مولاناست که از من کلمه‌ای می‌شنوید. ما می‌گوییم از موحد است که کلماتی از شمس را می‌شنویم. ذکر موحد از مقالات به گونه‌ای است که دیگر روایت‌ها را از شمس بر ما سرد می‌کند و صحبت دیگران برایمان بی ذوق می‌شود. برخی بزرگان، نوشته‌هایشان شیرین است و برخی محضر شیرین و دلنشینی دارد. موحد هم قلم  و هم محضر شیرینی دارد. زندگی و معلمی‌اش بی‌نفاق است.

غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی

استاد محمد علی موحد را از آغاز جوانی به‌عنوان مترجم سفرنامه ابن بطوطه دیده بودم. نخستین بار وی را در جلسه درس استاد مطهری دیده بودم. استاد مطهری، جلسه هفتگی داشت و مباحثی درباره مقایسه آرای برخی فیلسوفان غربی و اسلامی درباره برخی از مباحث فلسفی در این جلسات مطرح می‌شد. جلسات اولیه در منزل بزرگمهر برگزار می‌شد و بزرگمهر و موحد همکار هم در شرکت نفت و دوست قدیمی بودند. سال‌ها بعد تصحیح موحد از مقالات شمس منتشر شد و من بعد‌ها از آن بهره‌ها بردم. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تاسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سال ۶۹، مسئولیت این نهاد را در سال ۷۴ برعهده گرفتم و از قضا با برخی اعضا پای صحبت محمد علی موحد نشستیم. او یکی دو ماه بعد، با رای مثبت همه اعضا به عضویت پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی درآمد. موحد یک دانشمند به تمام معناست. با علوم حوزوی و معارف اسلامی بسیاری آشناست و به زبان عربی تسلط کامل دارد. گواه این سخن، ترجمه وی از رحله ابن بطوطه است که در سی سالگی به انجام رسید.

تخصص موحد حقوق است، اما با زبان و ادب فارسی انس دارد. نثر فارسی او شیرین، دلنشین، زنده و جاندار است. هرکس با طیف وسیع کتاب‌های تألیفی و ترجمه‌ای وی آشنا باشد، از آثار او در شگفت می‌ماند. بیش از همه به آثار مولوی علاقه نشان داده و گستره‌ وسیعی در مولوی‌پژوهی گشوده است. استاد با تالیف چند کتاب دیگر در مولوی‌پژوهی، به محققان این حوزه کمک کردند. موحد می‌گوید بهترین کاری که در تصحیح انجام دادم، تصحیح مقالات شمس است.

موحد سرآمد تمام مولوی‌پژوهان جهان است و به تفکر مولانا علاقه دارد. عرفان در چشم او عزیز است و در جان وی تاثیر کرده است. موحد در تاریخ ملی شدن صنعت نفت و مسائل حقوقی آن تألیفات شایسته‌ای دارد. وی شاهد عینی ماجرا بوده است و پس از انقلاب آنچه را که دیده بود، نوشت. استاد موحد به زبان‌های فرانسه، انگلیسی، ترکی استامبولی و فارسی تسلط کامل دارد.

تماشای دوم؛ استاد یدالله کابلی خوانساری

یدالله کابلی خوانساری شکسته‌نویس و خوشنویس معاصر ایرانی متولد ۱۳۲۹ هجری شمسی در خوانسار است.

او عضو عالی انجمن خوشنویسان ایران و دارنده گواهینامه درجه یک هنری است. یدالله کابلی فعالیت‌های رسمی خوشنویسی خود را از سال ۱۳۴۷ آغاز کرده است.

کابلی اولین گواهینامه استادی خط شکسته انجمن خوشنویسان ایران را در سال ۱۳۶۸ اخذ کرد. وی استاد انجمن خوشنویسان ایران و شورای عالی تشخیص و ارزشیابی هنری استادی، عضو شورای عالی ارزشیابی هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و همچنین عضو شورای ارزشیابی سازمان میراث فرهنگی کشور و دارای گواهینامه درجه یک هنری است. از جمله آثار مکتوب و منتشر شده استاد کابلی از سال ۱۳۹۰_۱۳۶۱ عبارتند از: کتاب‌های شکسته‌نویسی و شکسته‌خوانی، سماع قلم، کلک شیدایی، دوبیتی‌های باباطاهر ، مجموعه‌های نمایشگاهی محراب خیال، باغ نظر، نقش شوق، دولت قرآن، کتاب مجموعه آثار منحنی عشق، کتاب آموزشی شکسته پیوسته برای دوره تکمیلی فوق ممتاز، دیوان خواجه حافظ شیرازی، مجموعه آیینه ادراک و مجموعه نمایشگاهی مرقع گلرخ.

کتاب‌های منتشر شده وی:

خط شکسته و طرز خواندن آن ۱۹۸۲

حس قلم، کتاب راهنما برای خط شکسته ۱۹۸۶

محراب خیال، مجموعه کارهای انتخابی ۱۹۸۹

کلک شیدایی، خط شکسته به روش نسج و متقاطع ۱۹۹۰

باغ نظر، مجموعه کارهای انتخابی خط شکسته ۱۹۹۰

رباعیات باباطاهر، ۱۹۹۲

نقش شوق، مجموعه از کارهای انتخابی ۱۹۹۴

منحنی عشق، مجموعه کارهای انتخابی ۱۹۹۵

دولت قرآن، مجموعه نمایشگاه ملی ۱۹۹۷

کلام استاد

هنر خوشنویسی به‌عنوان هنر مفهومی و ملی با تاریخی بیش از هزار سال، نقشی گسترده از منظر نظریه‌پردازان در کلام منظوم و شعر و ادب و حکمت و فضیلت دارد.

از خوشنویسی به‌عنوان هنر قدسی نام برده می‌شود. در هر گوشه از دنیا که رفتم تنها هنری که از سرزمین ایران درخشان و در جریان است هنر خوشنویسی است.

خوشحالم بیش از ۵۰ سال از عمرم را در آینه‌داری و تحقق آرزوهای ملی گذاشتم؛ همیشه گفتم به حکم و نظم به این هنر نیامدم و این میراث را نگاهداری کردم و به نوبه خود در کنار کسانی که در احیای شرف و فرهنگ گام برداشتند، ایستادم.

بعد از شادروان سید گلستانه در خط شکسته که آخرین بازمانده این هنر بود تلاش کردم با تمام بی‌‌بضاعتی و ناتوانی‌ها، به عشق  و ایمان این مقصد را ادامه دهم و این یک موهبت الهی بود.

در عرصه آموزش تلاش کردم و خوشحالم امروز خط شکسته که روزگاری به اشکال سطحی به رویت می‌رسید به عنوان یک هنر بالنده و با هنرمندان نامی در سراسر کشور مطرح شده است. باید از از استاد سید حسن میرخانی تقدیر کنم. سرمشقی که در خوشنویسی از حافظ به من دادند برای من که خردسال بودم عجیب به نظر می‌رسید؛ گویند سنگ لعل شود در مقام صبر؛ آری شود و لیک به خون جگر شود.

گفتار درباره استاد

 حجت‌الله ایوبی، دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو- ایران

ستاره‌های علم و هنر و فرهنگ در این سرزمین حاصلخیز، فراوانند اما حقیقتا خوشنویسان این سرزمین حال و هوای دیگری دارند. خوشنویسان با کلمه و حرف که آسمانی است سر و کار دارند و عنصر هنر خوشنویسی حرف و سخن و کلمه است. استاد کابلی ۵ دهه از عمر خود را در باغ و بوستان و گلستان شعر و ادبیات فارسی و حکیمان فارسی قدم زده است. خوشنویسان ما شعر وادبیات فارسی را زنده نگه داشته و دیدنی‌تر کرده‌اند؛ همان‌گونه که خنیاگران و اساتید موسیقی ما، شعر و ادبیات را شنیدنی‌تر کرده‌اند. امروز خوشنویسان ما پرچمداران این فرهنگ اصیل مردمی و جهانی هستند و اساتیدی همچون استاد حیدری، امیرخانی و کابلی حلقه وصل این جهان به یکدیگرند. شعر و ادبیات در زندگی ما جاری است و خوشنویسان به گردن ایران و ایرانیان حق فراوان دارند؛ در جهان امروز فراوان هستند افرادی که در غرب به دلیل عشق به حافظ و سعدی و مولانا روی به زبان فارسی آورده‌اند و در کنار این مهم کم نیستند افرادی که به دلیل عشق به خوشنویسی قدم به زبان فارسی گذاشته اند. خوشنویسان ما پرچمداران این فرهنگ اصیل مردمی و جهانی هستند و اساتیدی همچون استاد حیدری، امیرخانی و کابلی حلقه وصل این جهان به یکدیگرند.

سید میرجلال الدین کزازی استاد دانشگاه، نویسنده، مترجم، شاهنامه‌پژوه و پژوهش‌گر برجسته ایرانی

بی‌هیچ گمان و گزافه، استاد کابلی بزرگترین هنرمند شکسته‌نویس ایران و جهان هستند. شاگردانی هم که پرورده‌اند هم اکنون در شمار استادان این‌گونه هنر نغز و ناب ایرانی‌اند؛ مانند استاد حیدری.

این اساتید در هنر خوشنویسی در این سرزمین سپند اهورایی که همواره در درازنای تاریخ سرزمین فر و فروغ و فرزانگی و هنر بوده است، سر برآوردند.

هنر خوشنویسی در ایران پیشینه‌ای دیرینه دارد. این هنر در ایران‌زمین پدید آمده است؛ برهانی بُرا و گواهی گویا و نشانی ناب دارم در استوارداشت این دیدگاه که آن سنگ‌نوشته داریوش بزرگ است؛ برسینه سخت ستبر و ستوار بیستون کوه بلند شکوه ورجاوند که در باورهای ایرانیان جایگاه مغان و ایزدان شمرده می‌شده‌اند.

هنر خوشنویسی هنری است که تن باز است و دمساز، شیوا و شورانگیز و شررخیز پارسی؛ به همان پایه که سروده‌های پارسی‌دلاویز هستند.

به برهان می‌گویم ایران سرزمین کهن خنیا نیز بوده و نمی‌خواهم به این زمینه بپردازم. خوشنویس آهنگ شنیداری سخن پارسی را به نمود می‌آورد، خنیاگر آن را به جهان فراسوی آواها می‌برد و با جادوی زیر و بم در می‌آویزد و هنگامی که این سه با هم پیوند می‌گیرند هنگامه هنری و شور پدید می‌آورند و جامی نو در کالبدش در می‌دمند. این سه هنر دوشادوش یکدیگرند و حتی هم‌آغوش یکدیگر هستند.

استاد کابلی یکی از این جان‌آفرینان است. او دست در دامان جانان زده است؛ هنرمند و درویش بر آنم که از یک تیره و تبارند زیرا از خود پرداخته‌اند و پیراخته‌اند. هنرمند در هنر خود مانند درویش دلریش از بن جان از ژرفای دل می‌آفریند به‌ویژه خوشنویس و سخنور و خنیاگر.

احمد فلسفی، خوشنویس

 در سالیان درازی که استاد هنرآفرینی می‌کردند به دنبال تلمذ در آثار گذشتگان و آثار شکسته بودند و استاد کابلی و همراهانشان در دهه ۴۰ و ۵۰ زحمات زیادی برای به‌دست آوردن منابع شکسته کشیدند و این منابع آموزش شکسته که به کلی فراموش شده بود حاصل این تلاش بود.

استاد کابلی را باید احیاگر خط شکسته بدانیم زیرا تا قبل از ایشان تا گلستانهف شکسته‌نویسی برای اثرآفرینی و آموزش وجود نداشته است.

استاد کابلی همزمان با آموختن آموزش نیز می‌دادند و علاقه استاد به آثار قدما موجب شد وی مجموعه‌دار شود و در زمینه به‌دست آوردن آثار گذشتگان در زمینه خط جستجوگر باشند و این مهم به عمیق شدن نگاه استاد به خطوط اسلامی شد.

هادی سیف، پژوهش‌گر

من به جرأت و با مدد از فصاحت کلام و دانش ناچیزم می‌گویم خط شکسته ایران مدیون این استاد است. خوشنویسان و شکسته‌نویسان همه حرمت‌هایشان بر دل و جان ما است اما شکسته نستعلیق به وارثی نیاز داشت. سخن از خوشنویسی است. هنری که وظیفه آشکار پیام‌رسانی دارد.  او به شکسته نستعلیق سرزمین من جان جانان بخشید.

به نظر من استاد کابلی برای امانتداری آمد و امانتداری سنگین‌ترین وظیفه در عرصه تداوم هنر است. بی‌پرده بگویم در خط استاد کابلی نوعی سماع آشکار می‌بینم که به‌جای پاها، چشم‌ها به رقص (حرکت) در بیاید.

استاد کابلی بر این عاشقی پای می‌فشارد و از دلتنگی‌ها دم نمی‌زنند. بزرگ‌ترین نشانه عزت هنر در سرزمین من، مراتب خون دل‌خوردن‌ها، تنهایی‌ها و عرفان‌هایی ست که هنرمندان در طول زندگی‌شان، در مهرورزی‌شان، در قدر دانستن‌ها و ندانستن‌ها با آن روبه‌رو بودند.

تماشای سوم؛ استاد مهدی محقق

مهدی محقق متولد ۱۰ بهمن ۱۳۰۸ خورشیدی، بنیان‌گذار دایره‌المعارف تشیع و عضو سابق هیئت امنای بنیاد دایره‌المعارف اسلامی، نویسنده، علامه، ادیب، فقیه، مجتهد، نسخه‌پژوه و پژوهشگر تاریخ پزشکی اسلامی، مصحح و شارح کتب ادبی و فلسفی و فقهی و استاد دانشگاه تهران است که جوایز و افتخارات بسیاری از جمله درجه استاد ممتاز فلسفه اسلامی از سوی موسسه بین‌المللی اندیشه و تمدن اسلامی کوالالامپور مالزی در سال ۱۹۹۳، نشان درجه یک ادب فارسی در سال ۱۳۸۲ و جایزه بنیاد البرز به‌عنوان دانشمند برتر در سال ۱۳۹۳ را کسب و دریافت کرده است.

از جمله آثار وی:

در زبان و ادبیات فارسی

اشترنامه عطار، (تصحیح و مقدمه و تعلیقات)

پانزده قصیده از ناصر خسرو، (با حواشی و مقدمه و تعلیقات)

تحلیل اشعار ناصر خسرو

نظام‌نامه سیاست، خواجه نظام‌الملک طوسی (تصحیح و تعلیقات)

دیوان غزلیات و رباعیات فتاحی نیشابوری

یادنامه ادیب نیشابوری

 در حکمت و فلسفه اسلامی

السیره الفلسفیه زکریای رازی

شرح بیست و پنج مقدمه ابن میمون، ابوعبدالله تبریزی

فیلسوف ری، محمدبن زکریای رازی

الاسئله و الاجوبه، پرسش‌های ابوریحان بیرونی و پاسخ‌های ابوعلی سینا

حدوث العالم، عمر بن غیلان مع الحکومه فی حجج المثبتین للماضی مبدأ زمانیا، الشیخ الرئیس ابو علی سینا

شرح حکمهالاشراق سهروردی، قطب‌الدین شیرازی

در تاریخ پزشکی اسلامی

الشکوک علی جالینوس، با تصحیح و مقدمه عربی و انگلیسی و فارسی

بستان‌الاطبا و روضهالالبا، ابن مطران، ترجمه و تلخیص

التصریف لمن عجز عن التالیف، ابوالقاسم زهراوی، ترجمه مهدی محقق و احمد آرام

یادگار (در دانش پزشکی و داروشناسی)، سید اسماعیل جرجانی، (با تصحیح)

رساله ابی ریحان فی فهرست کتب الرازی، ترجمه فارسی

فهرست کتاب‌های رازی و نام‌های کتاب‌های بیرونی از ابوریحان بیرونی و المشاطه لرساله الفهرست از ابواسحاق غضنفر تبریزی (با تصحیح و ترجمه و تعلیقات)

درآمدی بر دانشنامه پزشکی در اسلام و ایران (فهرست الفبایی اصطلاحات پزشکی و داروشناسی)

کلام استاد

من نام دو شخصیت بزرگ عالم تشیع را نام می‌برم که شاید برخی از شما نامش را شنیده باشید سید رضی و سیدمرتضی. سید رضی سخنان امام علی را گردآوری کرد حالا که ما نهج‌البلاغه را داریم مدیون او هستیم، برادرش سید مرتضی کتابی نوشت که مسأله امامت را چاشنی عقلی و فلسفی زد تا مسأله امامت در تشیع جنبه عقلی ونقلی داشته باشد. پدر این دو سید فوت کرد و آنها مجلس ختمی را برگزارکردند.

وی ادامه داد: شاعری از سوریه به این مجلس آمد، چشمش نابینا بود، نابینایان وقتی می‌خواهند به جایی بروند همان دم در می‌نشینند این دو برادر این شاعر را ندیده بودند، دیدند نابینایی دم در نشسته است به فکرشان رسیدکه او یک فرد عادی نیست.‌ آنها رفتند و گفتند تو شاعری؟ و دیدند بله هم اوست دستش را گرفتند و به بالای مجلس بردند این نشان می‌دهد که فرهنگ و دانش در اسلام اهمیت داشته و همیشه در کشور ما دانشمندان را گرامی‌داشته‌اند. این مملکت دانش‌پرور است و باید این موضوع را به فرزندانمان یادآوری کنیم.

گفتار درباره استاد

 حجت‌الله ایوبی، دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو- ایران

ما فکر می کردیم روزگار علامه‌ها به سر رسیده است اما در روزگاری هستیم که علم تخصصی، و علما جزیی‌نگر شده‌اند.

ما نمی‌دانستیم در روزگار ما هم می‌توان علامه‌ای چون شما را شاهد بود. خد ارا شکر در روزگاری زندگی می‌کنیم که می‌بینیم استاد محقق از شرق تا غرب عالم، دلبری می‌کنند. این شخصیتی است که این‌گونه پرچم فرهنگ و تمدن را به تمام نقاط جهان برد، این خاک حاصلخیز است و استاد محقق‌ها از این سرزمین می‌جوشند.

خداوند نعمت‌های فراوان به استاد داده که یکی از آن‌ها حافظه است؛ فکر نمی‌کردم من را به یاد بیاورند ولی از من سراغ امور را می‌گرفتند، او فریب حافظه خود را نخورد و مطالب خود را نوشت. سخنرانی استاد محقق همچون یک سمفونی است، یک قصیده و یک سروده است؛ همان‌قدر شیرین و دلچسب… او معلم به‌معنای واقعی کلمه است.

خیلی‌ها مدرس هستند وآموخته‌های خود را به دیگران منتقل می‌کنند ولی فرق است بین مدرس و معلم. استاد محقق معلم است یعنی دست دانشجو را می‌گیرد تا به مقصد برساند. همه این جلوه‌ها را مرهون او و همسرش هستیم.

غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی

باید ارجمندی استاد محقق را در این دانست که در هجوم تجدد، نسل دانشگاهی را با معارف آشنا کرده است. بعضی‌ها در حوزه‌ها درس خوانده بودند ولی به دانشگاه آمدند دیگر پشت سر خود را نگاه نکردند اما امثال استاد محقق اینچنین نبودند.

نکته‌ای که در کار دکتر محقق قابل توجه است تنوع کارهای علمی ایشان است. از تدریس ادبیات عرب، تالیف کتاب‌های عربی گرفته تا کارهای قرآنی، انواع کارهای کلامی و…

ایشان به تاریخ علم و طب اسلامی هم علاقه‌مند بودند و توجه وسیع داشتند، طیف وسیع آثار استاد محقق تصحیح کتاب‌های طب اسلامی است و از این جهت به‌عنوان مرجع شناخته می‌شوند. او یک دانشمند منزوی نبوده که خود را در اتاقی محبوس کند. او همراه بی‌قرار و فعال در عرصه تاسیس موسسات علمی بوده است. او با استادان غربی حشر و نشر زیادی داشته است؛ استادانی که جزو مشاهیر خاورشناسی بودند.

حسن بلخاری، رئیس انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران

مایلم درباره عنوان فوق‌العاده جمیل این برنامه یعنی «تماشای خورشید» بیان کنم، کلمه خورشید در فرهنگ ما هم تصویر ماده و هم معناست. در وجه  مادی، نور بخشی از زمین است و هر شی به وجود پرتو او نور و گرما می‌گیرد. افروختگی دکتر محقق فروزندگی علم و دانش را در ایران در پی داشته است. من از سال ۹۶ در کنار ایشان بودم و شاگردی استاد را می‌کنم سپاسگزارم از استاد که دست پاک کمک خود را از سر ما برنداشتند. از ته جانم می‌گویم مایه دلگرمی ما بودند.

 علی‌اصغر میرباقری، رئیس انجمن ترویج زبان و ادبیات فارسیت

سخت است که شاگرد کوچکی بخواهد درباره استاد بزرگی مثل استاد محقق سخن بگوید. در باب ابعاد مختلف شخصیت علمی، فرهنگی و..‌. او باید در فرصت مناسب صحبت کرد تا اندکی از جایگاه ایشان شناخته شود. اینجا فقط می‌شود به یکی از ابعاد شخصیتی او اشاره کرد.

وی ادامه داد: او یک الگوست و می‌شود از او کمک گرفت برای بازسازی ساختار آموزشی. چه خوب است به‌گونه‌ای برنامه‌ریزی کنیم تا از اینا لگوهای مجسم استفاده‌های عمیقی ببریم و بدانیم شیوه تربیت آنها چگونه است. استاد ویژگی‌ای دارد که این ویژگی در استادان و هم‌نسلان او کمتردیده شد.

نوش‌آفرین انصاری، همسر مهدی محقق

در سال ۱۳۴۷، زمانی که از کانادا برگشتیم استاد موسسه مطالعات اسلامی را تأسیس کرد. در این موسسه نظر استاد بیشتر بر انتشار آثار بود؛ این نوع نگاه منظم و بسترسازی در تولید علم موثر است. در یکی از این مجموعه‌ها که تاریخ پزشکی است قصه‌ای داشتیم که چند جلد آن چاپ شده بود و استاد در دوران قرنطینگی این نگرانی را داشت که آیا جلد چهارم چاپ خواهد شد یانه، از نظر او این کتاب مهم بود چون قبل از کتاب این‌سینا نوشته شده بود، ناگهان محمد ترکمان اعلام کردند که این کتاب را چاپ می‌کنند.

چندی پیش جلد چهارم کامل‌الصنایع چاپ شد و بهترین هدیه به استاد بود به‌ویژه این‌که متوجه شد جلد پنجم و ششم هم چاپ می‌شود او وقتی کتاب را در دست گرفت من را یاد زکریای رازی در سالمندی انداخت که گفت حالا با دستان دیگران می‌نویسم و با چشمان دیگران می‌بینم. بحث طلب علم دیگر موضوع است او شیفته استادان خود بوده است و تاثیر معلمان بزرگ بر استاد محقق زیاد بوده است. امیدوارم بتوانیم چشمان و دستان او باشیم و ازفیض وجودش لذت ببریم.

تماشای چهارم؛ پروفسور یوسف ثبوتی

یوسف ثبوتی فیزیک‌دان سرشناس ایرانی و مؤسس مرکز تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان، در اول شهریور ماه ۱۳۱۱ در خانواده‌ای فرهنگی درشهرزنجان به دنیا آمد. وی پس ازاتمام تحصیلات مقدماتی خود در زادگاهش در سال ۱۳۲۹ به طورهمزمان در ۲ دانشگاه تهران پذیرفته شد .

به دلیل علاقه وافربه فیزیک، این رشته را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد. ثبوتی دردوران دانشگاه با توفان‌های سیاسی شدید سال‌های ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۳ همراه بود. وی پس از پایان تحصیلاتش در آزمون نقشه‌ برداری قبول شد .

به صورت رایگان به یاری دکترحسین کشی افشارشتافت. وی پس از چندی با معرفی وی به دانشگاه تورنتودر کانادا عزیمت کرد و موفق شد که درجه کارشناسی ارشد را ازآن دانشگاه دریافت کند. ثبوتی پس ازآن به دانشگاه شیکاگو راه یافت وبه تحصیل اخترفیزیک نزد استادان صاحب‌نام پرداخت.

او در سال ۱۳۴۲مدرک دکتری تخصصی خود را دراین رشته دریافت کرد. برای تدریس با سمت استادیاری رهسپاردانشگاه نیوکاسل درانگلستان شد. دکتر ثبوتی پس ازمدتی به ایران بازگشت وچندی بعد با سمت دانشیاری دردانشگاه شیراز به کارمشغول شد. فعالیت وی دردانشگاه شیراز سرآغاز تحولات جدیدی دردستگاه آموزش عالی ایران بود. همچنین وی از بدو تأسیس فرهنگستان علوم از اعضای پیوسته این فرهنگستان است و در سال‌های ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۸ در سه دوره ریاست گروه علوم پایه فرهنگستان علوم را به عهده داشته‌است.

کتاب‌های منتشر شده وی:

از استاد ثبوتی بیش از۵۰ مقاله پژوهشی درمجلات علمی بین‌المللی منتشر شده است. و کتاب‌های ایشان عبارتند از:

 نسبیت خاص و عام

تحول ستارگان

فیزیک گرما

زمین گرم

کلام استاد

حرف زیادی برای گفتن ندارم. گفته بودند قرار است وزیر علوم در این مراسم حضور داشته باشند اما گویا در هیات وزیران حضور دارند و نرسیدند. زلفی‌گل را از سال‌های پیش می‌شناسم از این‌رو ۲ مطلب را به اختصار یادآوری می‌کنم. بر این باورم دانشگاهیان ما وظایف خود را با توجه به امکانات در اختیارشان خوب انجام می‌دهند و تاکنون فسادهای بزرگ مالی و سازمانی از دانشگاه و دانشگاهیان گزارش نشده است. بر این باورم که دانشگاه‌ها در درون خود آلودگی‌ها را از خود دور می‌کنند. مواردی که در دانشگاه ناهنجاری بوده، دانشگاه مجال عرض اندام به آن ناهنجاری را نداده است. دانشگاهیان بی‌آلایش هستند و اگر این روند در نهادهای مختلف بود، بسیاری از مشکلات وجود نداشت. اما یک ایراد اساسی در دانشگاه‌ها دیده می‌شود که دانشگاهیان ما خودزنی می‌کنند و بیش از همه به نقاط ضعف خود می‌پردازند و کمتر نقاط قوت‌شان بیان می‌شود.

توصیه من به دانشگاهیان این است که زبان به بدی نگوییم؛ انتقاد کردن لازم و خوب است اما عیب‌جویی انتقاد نیست. اگر وزیر علوم در اینجا بود، می گفتم دانشگاهیان جوانی را با خون دل تحویل جامعه علمی می‌دهیم اما متاسفانه توانایی نگهداری‌شان را نداریم. استاد جوان ما با حقوق ماهانه قادر به تامین مسکن نیست؛ بسیاری از اساتید سه ساعت در مسیر رفت‌وبرگشت به خانه خود هستند و اگر در نزدیکی دانشگاه، فضایی برای آنان فراهم می‌شد می‌توانستند این وقت را صرف آموزش به دانشجویان کنند.

گفتار درباره استاد

حجت‌الله ایوبی، دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو- ایران

استاد ثبوتی را با مقاله‌های متعدد، نشان‌های فراوان، مدال‌های ملی و جهانی می‌شناسیم و می‌شناسند. اما آن جنبه ارزشمند برای همه ما، تلاش این مرد بزرگ برای همگانی کردن علم و دسترسی دیگران به علم است. این مرد یک عمر کوشید و نهادهای بسیار ماندگار  و بزرگی را تاسیس کرد. نظام آموزشی امروز را مرهون استاد هستیم، او نظام ترمی را راه‌اندازی کرد که به ارزیابی سریع مدارک فارغ‌التحصیلان کمک کرد تا به جای‌جای جهان برای ادامه تحصیل بروند.

این استاد فرهیخته از زنجان برخاست، به تهران آمد و به کشورهای مختلف رفت. بازگشت و پروژه‌های بزرگ ملی را اجرا کرد اما زادگاهش را فراموش نکرد. این صفت خوبی است که بزرگان علم و ادب و فرهنگ بازگردند و زادگاه خود را ارتقا دهند و استاد ثبوتی این کار را به تمام انجام داد. وجود چنین استادانی پرچم علم و دانش در جمهوری اسلامی ایران همیشه برافراشته است و برافراشته خواهد ماند.

غلامعلی حدادعادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی

من بیشترین تاثیر را نه فقط در دوره کارشناسی ارشد بلکه در تمام دوران تحصیلم در فیزیک، از نظر علمی، انضباط علمی و شخصیت علمی از دکتر ثبوتی گرفتم. ایشان کاملا دانشجوپروری می‌کرد. همیشه در برابر او، خود را یک دانشجوی ساده در برابر استاد می‌دیدیم و می‌بینم.

علیرضا منادی سپیدان، رئیس کمیسیون اموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی

رصدخانه ملی، ایجاد فیزیک نوین در ایران، تحول علمی در کشور، مطرح کردن به‌روز مسائل علمی برای دانشجویان و شخصیت‌های بزرگی چون نصیری قیداری‌ و دیگر دانشمندان را تحویل جامعه دادن، نمادی از اندیشه یک مرد بزرگی مانند پروفسور یوسف ثبوتی است. پرفسور ثبوتی دانشگاهی را ساخت که دیوار نداشت و بر این اصل معتقد بود که دانشگاه نباید دیوار داشته باشد.

سعداله نصیری قیداری، رئیس دانشگاه شهید بهشتی

دکتر ثبوتی پدر معنوی من است و همیشه به ۴۴ سال شاگردی او افتخار کرده، می‌کنم و خواهم کرد. بودن با دکتر ثبوتی، هر وقت که امکان‌پذیر باشد، برای من بهترین لحظات است. استاد برای هر کار نوآورانه خود در زندگی علمی‌‌اش، یک هدف مطلوب بر اساس آسیب‌شناسی وضع موجود و دیدگاه آینده‌نگر خاص خود ترسیم کرده و با عزمی استوار و اراده‌ای خلل‌ناپذیر بر هر مانعی در رسیدن به آن فائق آمد. اقداماتی مانند تاسیس رصدخانه ابوریحان بیرونی، همکاری در راه‌اندازی کتابخانه منطقه‌ای در دانشگاه شیراز، راه‌اندازی مقاطع فوق‌لیسانس و دکترای فیزیک، راه‌اندازی انجمن نجوم ایران، احیای فعالیت‌های انجمن فیزیک ایران، تدوین درس‌نامه‌های جدید، اجرای نظام ترمی واحدی در دانشگاه‌ها، تاسیس پژوهشکده تغییرات اقلیم و… بخشی از تلاش‌های او بر اساس نیازسنجی، داشتن طرح و سماجت در رسیدن به آن است.

سید محمود دعایی، مدیر مسئول روزنامه اطلاعات

من استثنایی در این جمع هستم چون نه دانشگاهی هستم و نه توفیق بهره‌گیری علمی از محضر بزرگان را داشتم اما سعادت حق‌شناسی داشتم. آن زمان که عده‌ای استاد ثبوتی را به انزوا برده بودند،  آیت‌الله یحیی عابدی سفارش او را به ما کرد. ما سعی کردیم دستاوردهای ارجمند و ارزشمند او را انعکاس دهیم. پس از آن من به ایشان ارادت پیدا کردم من توفیق داشته‌ام که حق و حرمت خیلی از بزرگان را نگه‌دارم.

تماشای پنجم؛ استاد عبدالمجید ارفعی

عبدالمجید ارفعی پژوهشگر و مترجم زبان های باستانی است. وی در شهریور ۱۳۱۸ در کوه گنوی بندرعباس از خانواده‌ای “اَوزی” تبار به دنیا آمد. پس از پایان دوره دبیرستان و تا پیش از ورود به دانشگاه در سال‌های ۱۳۳۲ در کتابخانه ملی با نوشته‌های ابراهیم پورداوود آشنا شد. در همان زمان از استاد متینی معلم ادبیاتش، الفبای فارسی باستان را آموخت و در همان سال‌ها زبان پهلوی را نیز از روی کتاب کارنامه اردشیر بابکان محمدجواد مشکور آموخت.

برای آموزش زبان اوستایی گات‌های پورداوود را سرمشق قرار داد و آن را نیز آموخت.
پس از اخذ دانشنامه لیسانس زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران، در مهر ۱۳۴۴ به آمریکا رفت. به پیشنهاد پرویز ناتل خانلری و استقبال استاد پور داود دو سال به آموزش مقدمات اکدی پرداخت و پس از آن به یادگیری زبان ایلامی از استاد هلک و زبان اکدی از دیگر استادان آشور شناس موسسه شرقی دانشگاه شیکاگو مشغول شد. در همان زمان با گل‌نوشته‌های ایلامی و کتیبه‌های تخت جمشید که به امانت نزد دانشگاه شیکاگو بود و ریچارد هلک در حال بررسی، خواندن و ترجمه آنها بوده‌است، آشنا شد. هلک در آن دوران هر شب چند کتیبه خوانده شده را به ارفعی می‌داد تا او از روی متن ترجمه‌شده، کتیبه‌ها را بخواند. پس از مدتی هلک کتیبه‌های خوانده نشده را هم به ارفعی می‌داد. این تجربه بعدها به ارفعی در نوشتن کتاب «گل‌نوشته‌های باروی تخت جمشید» کمک می‌کند. عبدالمجید ارفعی نخستین ایرانی است که در این رشته تحصیل کرد. همچنین وی تنها متخصصی است که می‌تواند بقیه آن کتیبه‌ها را بخواند و آنها را ترجمه کند.
ارفعی در تیر ۱۳۵۳ از رساله دکترای خود با عنوان «زمینه‌های جغرافیایی فارس بر اساس گل‌نوشته‌های تخت جمشید» دفاع کرد و با مدرک دکترا به تهران بازگشت. سپس نزد پرویز ناتل خانلری رفت و در فرهنگستان ادب و هنر ایران به همکاری پرداخت.

نتیجه همکاری عبدالمجید ارفعی با پرویز ناتل خانلری در بین سال‌های ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷، گردآوری گنجینه بیشماری از مجلات، مقالات و کتاب‌های گوناگون درباره تاریخ ایران و جهان و گل‌نوشته‌ها و خط‌های خوانده‌شده‌است که در پژوهشکده علوم انسانی نگهداری می‌شود. ارزش دلاری این کتابخانه در زمان خرید بین ۳ تا ۴ میلیون دلار بوده که امروز ارزشی به مراتب بالاتر دارد.

ارفعی سابقه همکاری با بنیاد پژوهشی پارسه و پاسارگاد و بنیاد پژوهشی شوش را در کارنامه خود دارد. همکاری او با بنیاد پژوهشی پارسه پاسارگاد، منجر به خوانده شدن کتیبه‌های خزانه تخت‌جمشید شد که در موزه همان‌جا نگهداری می‌شد.

او نخستین ترجمه فارسی فرمان کوروش (منشور کورش) را از روی مولاژی از اصل منشور، همراه با نسخه‌برداری جدید انجام داد.

آثار منتشر شده وی:

کتاب فرمان کوروش بزرگ، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۹ خورشیدی، شابک ۹۷۸-۹۶۴-۷۰۱۵-۹۲-۸

گل‌نبشته‌های باروی تخت جمشید، عبدالمجید ارفعی، مرکز دائرهالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۸۷ خورشیدی، شابک

فرهنگ، عبدالمجید ارفعی، مهدی مداینی، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۹

ترجمه متن‌های حقوقی بین‌النهرین از روی کتیبه‌ها

کلام استاد 

امروز نه بزرگداشت من، بلکه بزرگداشت استادانی است که به من آموختند تا امروز من اینجا باشم. من از دکتر پرویز ناتل خانلری که مرا به این کار تشویق کرد، از دکتر حسن علوی که اگر چشمان من را عمل نمی‌کرد من به دبیرستان هم نمی‌رسیدم. از دکتر فرزانگان، دکتر صف‌آرا که زندگی را با ابتلای سخت به کرونا، به من بازگرداندند، قدردانی می‌کنم.

من گرهی از نقش قالی فرهنگ ایران زمین هستم و این نقش قالی است که زیبا است.

 گفتار درباره استاد

جبرئیل نوکنده رئیس موزه ملی ایران

 ایشان از نخستین پژوهشگران در حوزه تاریخ باستان است که الفبای ایران باستان را می‌خواند و پرده از اصراری برمی‌دارد که برای همه ما مهم است.

حجت‌الله ایوبی دبیر کل کمیسیون ملی یونسکو- ایران

 ما در برگزاری پنجمین آئین از «تماشای خورشید» در مقام نکوداشت نیستیم. ما همه را به تماشای این خورشیدها فرا می‌خوانیم. ما بخشی از تاریخ پر افتخار این روزگار را مدیون شما هستیم. یکی از سخن‌های نغز که شما روایت کردید ،آئین فتح و پیروزی کوروش بزرگ است. ما فهم هویت امروزمان را مرهون تلاش دکتر ارفعی هستیم.

 سید میرجلال الدین کزازی استاد دانشگاه، نویسنده، مترجم، شاهنامه‌پژوه و پژوهش‌گر برجسته ایرانی

 دکتر ارفعی پژوهشگر راستین اکنون و آینده است. زبان‌های کهن به نیاکان می‌مانند. زبان پارسی به نواده. هر نواده بهره‌هایی از نیاکان خود دارند. کسی که در باستان ایران می‌پژوهشد، پژوهشگر راستین اکنون و آینده ایران است. چرا که زبان پارسی پیوندهای تنگ وناگزیر با زبان‌های باستانی ایران دارد.

علی بلوک‌باشی، نویسنده و پژوهشگر در حوزه مردم‌شناسی

دکتر ارفعی گامی بزرگ برای آشنایی با تاریخ فرهنگ و تمدن ایران در سپیده‌دم تاریخ تمدن بشری پدید آورد. ایشان عرصه آگاهی‌های ما را گسترش داد و ما را با فرهنگ پیشینیانمان آشنا کرد.

یوسف ثبوتی فیزیک‌دان و اختر‌شناس

من در طول زندگی یکی از علاقه‌مندان به این الواح گلی بودم و گاهی آنها را مطالعه می‌کنم. اما فقط به‌عنوان یک دانش‌آموز مبتدی این کار را می‌کنم. من می‌دانم که کار و خدمت بسیار بزرگی به این سرزمین کردید و همین امر کافی است برای ارج نهادن این انسان بزرگ.

ژاله آموزگار، پژوهشگر و متخصص زبان‌های باستانی

 من و دکتر ارفعی هم‌نسل هستیم. من به نسل خودمان می‌نازم. همه ما اینجا درس خواندیم، به خارج از ایران رفتیم و باز خوب درس خواندیم. اما همه به ایران برگشتیم و هر کسی در رشته خودش سعی کرد ایران را بسازد. این نهایت خوش بختی من و هم‌نسلان من است. دکتر ارفعی با کارش به ما می‌گوید که کوروش چه کرده است. او از سازندگی حرف می‌زد. کار دکتر ارفعی را بخوانید، چون دیگر دشمن کوروش نمی‌شوید بلکه به گذشته ایران می‌بالید. نکته دیگر درباره دکتر ارفعی آن است که هرگز آنچه را که داشته دریغ نکرده است. او شاگرد پرورش داده و این مهم است. استادان ما دیگر جانشین ندارند و دکتر ارفعی یکی از محاسنش شاگردپروری است.

مطلب قبلی

عطار، برتری عشق انسانی بر دیگر مخلوقات را دردآشنایی می‌داند

مطلب بعدی

دیدار رئیس فدراسیون موتورسواری و اتومبیلرانی با دبیرکل کمیسیون ملی یونسکو در ایران