معاشران گره از زلف یار باز کنید

  مدیرگروه فرهنگ کمیسیون ملی یونسکو- ایران در یادداشتی به مناسبت یادروز حافظ به جهان‌بینی نهفته در اشعار این شاعر پارسی گو اشاره کرده است.

 

به گزارش کمیسیون ملی یونسکو-ایران، در یادداشت دکتر عبدالمهدی مستکین مدیرگروه فرهنگ کمیسیون ملی یونسکو- ایران به‌مناسبت ۲۰ مهر گرامی‌داشت یادروز حافظ شیرازی آمده است:

 

تندپیمایی روزگاری که در آن اوقات می‌سپریم با حالات روحی و جسمی بشر ناهمخوان است؛ رهاورد این شتاب آلودگی عصر مدرن که خود بشر مولد آن است، پیامدی جز پریشانی و ملال و بیهودگی نیست. هر روز و هر ساعت بر خیل افسردگان و مأیوسان عالم، افزون می‌شود. کره کوچک و ناچیز زمین که با سخاوت در این بی‌کران هستی بشر را بر پشت خود حمل می کند و او را تیمار می‌دارد، هر لحظه و ساعت به‌سبب خودخواهی آدمی رو به تباهی و ویرانی می‌نهد.

بانگ و نوای حافظ بزرگ از پس قرن‌ها، بشر را ندا می‌دهد که:

چو بر روی زمین باشی توانایی غنیمت دان        که دوران ناتوانی‌ها بسی زیر زمین دارد

اکنون ما زندگان بر روی زمین، آیا به این سخن بلند حافظ می‌اندیشیم؟!

آیا به‌سان خواجه راز؛ مزرع سبزفلک را می‌نگریم و یادی از کِشته خویش می‌کنیم؟!

مزرع سبز فلک دیدیم و داس مه نو         یادم از کشته خویش آمدو هنگام درو

آیا به شیوه خواجه شیراز اقرار بندگی و اظهار چاکری را  به درگاه حضرت عشق ابراز می‌داریم؟!

در کوی عشق شوکت شاهی نمی‌خرند          اقرار بندگی کن و اظهار چاکری

ایا از لسان‌الغیب آموخته‌ایم که در خیل کاروانیان عازم دیار خاموشان دست‌کم بیدار و هوشیار باشیم‌؟!

کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش         کی روی؟ ره ز که پرسی؟ چه کنی؟ چون باشی؟

آیا در این پنج روز مهلت ایام آدمی به زنهار خواجه گوش می‌سپریم که دم‌های دلاویز عمر را بی‌حاصلی و بلهوسی به فرجام نیاوریم؟!

عمر بگذشت به بی‌حاصلی و بلهوسی           ای پسر جام می‌ام  ده که به پیری برسی

آیا به هوش هستیم که شکِر تلخ دنیا با همه فریب و فسونش ما را گرفتار مقام مگسی نسازد؟

چه شکرهاست در این شهر که قانع شده‌اند          شاهبازان طریقت به مقام مگسی

آیا از اخلاق نیک خواجه اسراردان آموخته‌ایم که رنگ و ریا و تملق و چاپلوسی را که عارضه هولناک ماست، پرهیز کنیم؟!

غلام همت آنم که زیر چرخ کبود           ز هر چه رنگ تعلق پذیرد آزاد است

آیا در این زمانه که فقر و فاقه، رخسار بسیاری را زردروی و پریشان‌دل ساخته، به‌سان خواجه دلدار ما گره از کار فروبسته دیگران می‌گشاییم؟!

چو غنچه گرچه فروبستگی‌ست کار جهان             تو همچو باد بهاری گره‌گشا می‌باش

باری! پاسخ به این پرسش‌های فراخ که در جهان‌بینی خواجه حافظ نهفته است، رمز و راز بازگشت به سرچشمه‌های پاک و نیک، معنویت و خردمندی است.

همان گمشده‌ای که بشر امروز آن را در لذت‌های مصنوعی و بی‌روح  عصر مدرن جستار می‌کند؛ لذتی که با نادیده انگاشتن اشراق و آسمان، آدمی را از کارساز بنده‌نواز دور ساخته است و به دام نفس کافرکیش گرفتار آورده است.

مجو درستی عهد از جهان سست نهاد           که این عجوز عروس هزار داماد است

و درود خدا بر حضرت حافظ که قرن‌هاست منبع الهام و مظهر التیام دل‌های رمیده و جان‌های شوریده است.

بر ایرانیان واجب است که در اوراق بزرگانی چون حکیم فردوسی و نظامی و عطار و خیام و سعدی و شمس و مولوی و حافظ تفرج صنع خدای کنند و دل و جان را معطر به یاد او سازند.

چرا که رهاورد آن به قول خواجه حافظ شیراز این است که:

به جان دوست که غم پرده بر شما ندرد         گر اعتماد بر الطاف کارساز کنید  

بیشتر در این باره:

وبینار یادروز حافظ

هفت هفته با حافظ

مطلب قبلی

وبینار روز بزرگداشت حافظ با همکاری کمیسیون ملی یونسکو برگزار می‌شود

مطلب بعدی

زین آتش نهفته؛ وبینار گرامی‌داشت یادروز حافظ