میخانه شوریده نیشابور
به مناسبت بزرگداشت حکیم عمر خیام نیشابوری |
شراب را اقسامی است اما اگر به کوتاهی و ژرفی بخواهم سویمندی آن را نشان دهم، میتوان آن را به دو گون نشان کرد:
شراب انگوری
شراب منصوری
می انگوری ؛ از رگهای تاک جاری
و می منصوری از ژرفای دل ساری!
آن یکی خون دل انگور است و آن دیگری بزم جان منصور؛
خون انگوری: دل را پریشان؛ خرد را نسیان و جان را پشیمان سازد!
و می منصوری: قوت دل را استوار؛ گوهر خرد را پایدار و ضمیر جان را بالدار؛ برای پرواز کند…
فردوسی؛ سعدی؛ حافظ ؛ مولوی؛ نظامی؛ عطار؛ جامی؛ شیخ بهایی… و خاصه “”خیام بزرگ””؛ می شناسان بزرگ جهان بودهاند و هم ساقیانی مست که جامهای جان ما ایرانیان را سرشار از شراب روحانی کردهاند:
ساقیا بده جامی زان شراب روحانی
تا دمی بیاسایم زین حجاب جسمانی
کوته نظران مل (شراب)اندیش بی تامل شراب را همان پیمانه خون انگوری دانستهاند و بزرگان را هم به قیاس نفس خویش مست چنین باده ای خرد زدا و اندیشه کوب؛ تا از پرتو آن ؛بر حجاب ظلمانی خویش پرده غفلت بیارایند و هم در آن غبار غفلت محو شوند!
لیک غافلاند از درک این سخن که چگونه ممکن است مردمان در طول چندین قرن ؛ انسانی شراب خوار را حکیم؛ حجه الحق؛ امام؛ فیلسوف؛ ریاضیدان و دانشمند خطاب کنند؛ چگونه ممکن است مردی که مبدع و سلسله جنبان معادلات چند مجهولی است؛ خودش از تعادل جسم و جان خارج باشد…
هرگز چنین یاوه و ژاژ خایی را نمیتوان پذیرفت ؛
اما این قول را میتوانم گفت که آری خیام شراب نوش قهاری بوده است!
لیکن نه از باده انگوری بل از خمخانه منصوری ساقی ازلی
قدح چون دور من افتد به هوشیاران مجلس ده
مرا بگذار تا حیران بمانم چشم بر ساقی
و خیام هر پگاه چشم از رخ ساقی بر نمی داشت تا ساغر او را به نوای “اشربوا ” لبریز سازد:
آمد سحری ندا ز میخانه ما
کای رند خراباتی دیوانه ما
برخیز که پر کنیم پیمانه ز می
زان پیش که پر کنند پیمانه ما
عبدالمهدی مستکین؛ مدیر گروه فرهنگ کمیسیون ملی یونسکو – ایران