“در اوصاف آموزگاران”

“در اوصاف آموزگاران”
در خردنامه می خواندم که: آدمی لحضات عمرش را باید به سه بخش تقسیم کند؛ بدین سیاق:
مزن پشت پا بخت پیروز را
به قسمت سه کن هر شبانروز را
یکی را به تحصیل دانش گذار
که بی دانشی نیست جز عیب و عار
به دانش شو اندر دوم کارگر
سوم را به دانشوران بر به سر
چه شکوهی دارد اگر آدمی دم های دلاویز عمر را در این سه بخش تقسیم و توزیع کند…
و آموزگاران مهربان واجد چنین اوصافی هستند.
هم تحصیل دانش می کنند
هم دانش را به کار می گیرند
و هم با دانش آموزان و دانشوران اوقات می گذرانند …
هر گاه مسؤولان و مردمان هر کشوری پاس آموزگاران را بدارند و آنان را بر صدر بنشانند، شکوه و شوکت آن سرزمین ارتفاع گیرد.
و به وارونگی هر زمان که آموزگاران از جفای روزگاران نالان باشند، بالندگی و سربلندی آن سرزمین کاستی و نقصان پذیرد.
در هر کشوری که علم و دانایی ارجمند شمرده شود، مردمان آن سامان ورجاوند گردند…
سودآورترین سرمایه گذاری، کاوش در میدان های نفتی و گازی نیست! بلکه بها دادن به کاوش علم و آموزش و استخراج گنج شایگان فرهنگ و دانایی است.
و از هزار سال پیش آموزگار پر صلابت ایران زمین، “فردوسی بزرگ” به ما می آموزد که:
میاسای ز آموختن یک زمان
ز دانش میفکن دل اندر گمان
چو گویی که وام خرد توختم
همه هرچ بایستم آموختم
یکی نغز بازی کند روزگار
که بنشاندت پیش آموزگار
و چه زیبا کنفوسیوس حکیم چینی می گوید: هر گاه دوتن با یکدیگر گام برمی دارند سزاست که یکی از آن ها معلم باشد.
و این اکسیر و کیمیای موفقیت را حکیم فردوسی در یک بیت با شکوه به ما یادآور می شود:
در دانش و وانگهی راستی
گر این دو نیابی روان کاستی
عبدالمهدی مستکین
مدیر گروه فرهنگ کمیسیون ملی یونسکو- ایران

مطلب قبلی

نشست بین المللی توسعه ژئوپارک‌های یونسکو در قشم برگزار شد

مطلب بعدی